loading...

حکمت و حكایت

به فکر دیگران بودن!مادر: پرویز، هیچ خجالت نکشیدی کیک به این بزرگی رو تنهایی خوردی و هیچ به فکر برادر کوچولویت نبودی؟!پرویز: چرا مامان من به فکر برادر کوچولویم ب...

بازدید : 324
سه شنبه 5 اسفند 1398 زمان : 11:32
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

حکمت و حكایت

به فکر دیگران بودن!

مادر: پرویز، هیچ خجالت نکشیدی کیک به این بزرگی رو تنهایی خوردی و هیچ به فکر برادر کوچولویت نبودی؟!

پرویز: چرا مامان من به فکر برادر کوچولویم بودم که مبادا سر برسد!

-----------------------

شیوۀ بیهوشی!

پرستار به آقای جراح: آقای دکتر، این مریض را به چه وسیله‌‌‌ای بیهوش کنیم؟

دکتر: هزینه جراحی را زیر گوشش اعلام کنید، خودش بیهوش می‌شود!

---------------------------

در عالم دکتر ھا

دکتر اولی: تو چرا میون این همه رشته‌های پزشکی رفتی متخصص پوست شدی؟

دکتر دومی: به سه دلیل: اول این که هیچ مریض پوستی نصف شب آدم رو از خواب بیدار نمی‌کند.

دوم این که هیچ بیمار پوستی از این مرض نمی‌میره.

سوم و مهم تر از همه این که هیچ مریض پوستی هم خوب نمی‌شه!!

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 4

آمار سایت
  • کل مطالب : 43
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 9
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 17
  • بازدید کننده امروز : 18
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 289
  • بازدید ماه : 426
  • بازدید سال : 2935
  • بازدید کلی : 69674
  • کدهای اختصاصی